زندگینامه ابن مقله بیضاوی![](http://nahad.sums.ac.ir/userfiles/image/mahan/123.jpg)
اِبْن ِ مُقْله، ابوعلي محمد بن علي بن حسين (حسن) بن عبدالله بغدادي(ابن مقلهبيضاوي شيرازي) (شوال ۲۷۲- ۳۲۸ قمري/ مارس ۸۸۶ -۹۴۰ ميلادي)، اديب ، خوشنويس، مبتكرو مبدع خطوط مختلف و وزير عباسيان بود.ابن مقله توانست در روزگاري كه اميرانترك بخش اعظم قدرت را در اختيار داشتند، 3 نوبت به وزارت خلفاي عباسيبرسد، اما سرانجام جان را بر سر اين كار نهاد. ابن مقله در علوم و فنونمختلف دست داشت، از جمله در فن بلاغت، حفظ لغت، آشنايي به علم اعراب وفنون شعر استاد بود. اشعار وي زيبا و مليح بود و توقيعات او نمونه و بسيارزيبا شمرده شده است. قسمتي از اشعار وي را ابن خلكان ، ابن طقطقي ، ذهبي،و صفديدر كتب خويش آوردهاند، اما بيشتر شهرت او در هنر خوشنويسي است. ابنمقله بيضاوي شيرازي، خط محقّق را از خط كوفي احداث كرد و خط ثلث ريحاني را از خطريحان بيرون كشيد، و خط نسخ را پس از انتشار خطوط پيشين اختراع نمود و بالاخره خطتوقيع و رقاع را ايجاد كرد.
والدين و انساب : مقله لقب پدرش ابوالعباس عليبن حسين و به معناي چشم يا سياهي و سفيدي يا حدقة چشم است. اما بعضينوشتهاند كه مقله لقب مادر پدر يا مادر يكي از نياكان وي بوده كه پدرشوي را به رقص وا ميداشته و به او ميگفته است: «يا مقلة ابيها»و گويا بههمين سبب فرزندان وي به ابن مقله شهرت يافتهاند. ابوالعباس، پدر ابنمقله خطي زيبا داشته و قرآني نوشته بود كه ابن نديم آن را ديده بودهاست، ابوالعباس در 67 سالگي (309 ق) درگذشت.گرچه بعضي از متأخران اصلخاندان ابن مقله را از بيضاي فارس نوشتهاند. حسن بن علي و عباس بن عليبرادران ابن مقله بودند.برادر ديگرش ابوعبدالله حسن نيز از خطاطان و كاتبانمعروف به شمار است و ظاهراً خط نسخ او از ابوعلي زيباتر بوده است . او درزمان وزارت برادرش ابوعلي رياست ديوان خاصه و بعضي ديوانهاي ديگر رابرعهده داشت، اما در زمان القاهر چون برادرش دستگير شد، اموال او نيز مصادرهگرديد.
تحصيلات رسمي و حرفه اي : ابن مقله در بغداد زاده شد و نزد كسانيچون ابوالعباس ثعلب و ابوبكر ابن دريد به كسب دانش پرداخت و در علوم ادبيتبحر يافت
همسر و فرزندان
ابوالحسن علي فرزند ابن مقله نيز چون ديگرافراد خانواده خطاط بود و كتابت ميكرد. وي در دوران زندگي پدرش رياست بعضيدواوين را برعهده داشت و در 331ق به وزارت المتقي رسيد، اما بعد از آنكهالمتقي به وسيلة ابوالوفاء توزون ترك دستگير شد، ابوالحسن نيز گرفتار آمدوسرانجام بر اثر سكته درگذشت.
زمان و علت فوت
ابوعلي محمد بن علي بن حسين بنمقله بيضاوي شيرازي متوفي ۳۲۸ هجري قمري است.
مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : او در 288ق و در 16 سالگي به دستگاه ابوعبدالله محمد بن داوود ابن جراح راهيافت و به دبيري پرداخت، اما بعد از 8 ماه از ابن جراح جدا شد . ظاهراًنخستين سمت ديواني او گرد آوري ماليات اراضي فارس بود .و پس از آن چنديدر دستگاه ابوالحسن علي بن محمد بن فرات سمت دبيري يافت و ابن فرات درحق وي بسيار نيكي كرد و افزون بر شغل دبيري مسئوليتهاي ديگري بر عهدة اونهاد كه برايش منافعي در بر داشت. در 296ق كه ابن فرات به وزارت رسيد،سمت دبيري و رياست ديوان خاتم را به ابن مقله سپرد.در 299ق بعد ازدستگيري ابن فرات و بركناري وي از وزارت و روي كارآمدن ابوعلي محمد بنعبيد بن يحيي بن خاقان و علي بن عيسي بن جراح، ابن مقله مخفي شد. چونابن فرات در 304ق بار ديگر به وزارت رسيد، ابن مقله نيز از اختفا بيرونآمد. اين بار او عهدهدار دبيري سيده، مادر المقتدر و فرزندان الراضي، اميرابوجعفر و امير ابوالفضل و حاجب المقتدر نصر قشوري و شفيع مقتدري گرديد و درعين حال جزء خواص دستگاه ابن فرات بود،تا آنكه ميان ابن فرات و نصرقشوري اختلاف و دشمني افتاد و ابن مقله از اين حادثه نگران شد، ولي قشوريو ابن حواري او را به طمع وزارت انداختند. پس با آنان همدست شد و اخبارپنهان دستگاه ابن فرات را در اختيار آنان نهاد در 306ق پس از سعايتها ودشمنيهاي آشكار اين گروه، ابن فرات از وزارت بركنار و دستگير و اموالشمصادره شد و حامد بن عباس به وزارت رسيد و ابن مقله از سوي علي بن عيسيكه در اين هنگام رياست ديوانها را برعهده داشت، به نظارت امور مالي ناحيةسواد انتخاب شد.چون در 311ق ابن فرات بار سوم به وزارت المقتدر رسيد، ابنمقله را دستگير كرد و او را با ابن حواري و ابوالقاسم سليمان بن حسن، نخستبه بصره، سپس به اهواز و بعد به شيراز تبعيد كرد. ابن مقله سرانجام در 312ق به شيراز رسيد و با آنكه ابن فرات به حاكم شيراز دستور قتل او راداده بود، اما جان بدر برد وليكن اموال وي كه نزديك به 100 هزار دينار بود،مصادره شد . در 314ق به هنگام وزارت دوم علي بن عيسي، ابن مقله بار ديگرقدرت يافت، اما شغل رسمي پيدا نكرد.
او گزارشهايي راجع به ابوطاهرقرمطي كه در شهر انبار بود، تهيه ميكرد و به نصر قشوري حاجب ميرسانيد و نصرو المقتدر او را بدين كار تشويق ميكردند. از همين رو در 316ق پس از آنكهعلي بن عيسي از وزارت بر كنار و به وسيلة هارون بن غريب دستگير شد واموالش مصادره گرديد، به توصية نصر حاجب، المقتدر ابن مقله را به وزارتبرگزيد . ابن مقله برادر خود حسن بن علي را رياست ديوان خاصه و ديواندارالخلافه (ديوان مكاتبات) و برادر ديگر خود عباس بن علي را رياست ديوانفرات و ديوان سپاه بخشيد و پسران خويش را كه مورد لطف خليفه قرار گرفته وخلعت يافته بودند، به رياست دواوين ديگر گماشت .
در 317ق هنگامي كهالمقتدر به مدتي كوتاه خلع گرديد و القاهر بالله خلافت يافت، از ابن مقلهخواست كه در وزارت بماند، اما او نپذيرفت. از اين رو زماني كه المقتدر بارديگر به خلافت رسيد، وي را همچنان در سمت وزارت نگه داشت و سرانجام پس از 2 سال و 4 ماه كه عهدهدار وزارت المقتدر بود ، در 318ق بركنار و زنداني شد وپس از مصادرة اموالش بار ديگر به شيراز تبعيد گرديد.
در 320ق با درگذشتالمقتدر و به خلافت رسيدن دوبارة القاهر، به توصية اطرافيان خليفه از جملهمؤنس خادم، ابن مقله بار ديگر به وزارت رسيد و چون در شيراز بود تا آمدنوي ابوالقاسم عبيدالله بن محمد كَلْوَذاني به عنوان جانشين وي انتخاب شد. ابن مقله پس از آمدن به بغداد زمام امور را به دست گرفت و چون كلوذانيدر غيبت وي افراد خاندان خود را در مناصب مهم گمارده و نسبت به خاندانابن مقله بياعتنايي روا داشته بود، مورد بازخواست قرار گرفت و دستگير شد. ابن مقله در اين دوره از وزارت خود سختگيري بسيار نمود و اموال افرادمختلفي را مصادره و آنان را دستگير كرد .
![](http://nahad.sums.ac.ir/userfiles/image/mahan/images.jpg)
ابن مقله در 321ق با محمد بنياقوت از نزديكان خليفه درگير شد و با مؤنس خادم و يلبق و علي بن يلبق ازامراي دستگاه خلافت همدست گرديد و در صدد خلع القاهر از خلافت بود كه توطئهآنان آشكار و ابن مقله هم ناگزير مخفي شد و مؤنس خادم نيز گرفتار آمد. بدينترتيب وي 9 ماه و 3 روز وزارت القاهر را عهدهدار بود . او تا به خلافترسيدن الراضي بالله پنهان بود، سپس نوبت ديگر در 322ق به فرمان الراضيبالله به وزارت منصوب شد و اين بار نيز افرادي چون ابوالعباس احمد بنعبيدالله خصيبي و سليمان بن حسن از وزيران دورة المقتدر را تبعيد و اموالشانرا مصادره كرد. همچنين محمد بن ياقوت دشمن ديرينة خويش را نيز به زندانافكند و اموالش را مصادره كرد.در وزارت سوم او بود كه محمد بن احمد معروفبه ابن شنبوذ قاري را به علت قرائتهاي شاذي كه داشت، تازيانه زدند تاتوبه كند و ابن شنبوذ در زير ضربات تازيانه، ابن مقله را نفرين كرد و از خداخواست كه دست وي قطع شود .
در 323ق الراضي به پسر وي ابوالحسن - با آنكه بيش از 19 سال نداشت - به عنوان جانشين پدر مسئوليتهايي واگذاشت . نيز در همين سال بود كه ابنمقله به دستور خليفه براي فرونشاندن شورش ابومحمد حسن ابن عبداللهناصرالدولة حمداني به موصل رفت، اما ناصرالدوله پيش از آنكه وي به موصلبرسد، از آنجا خارج شد. بدين سبب او مدتي در موصل ماند. ابن مقله در ايندوره از وزارت خود نتوانست اميران موصل و ابن رائق حاكم واسط را كه دارايقدرت بودند، رام خود سازد و كاري كند كه ابن رائق مالياتهاي واسط و بصره رابه بغداد فرستد، سرانجام در مبارزة سختي كه بين او و دشمنانش درگرفت، ابنمقله مجبور به استعفا گرديد. وي براي سركوب ابن رائق، نامهاي به بجكمنوشت و او را به طمع امير الامرائي افكند و به بغداد دعوت كرد و ظاهراًالراضي را نيز با خود همراه ساخت، اما سرانجام در 324ق دستگير و زنداني شد . در زندان هم كه بود كوشيد تا نظر خليفه را بگرداند، ولي توفيقي نيافت و چونبيم آن ميرفت كه با نوشتههايش موجب آشوب شود، با درخواست ابن رائق - كه امير الامرا شده بود - و تصويب قضات، دست راست وي را بريدند و بار ديگربه زندان افتاد . ولي چون الراضي پشيمان شده بود، دستور داد كه ثابت بنسنان بن ثابت بن قره، پزشك معروف به مداواي او بپردازد، اما مداوا سودينبخشيد، پس نوشتن با دست چپ را تمرين كرد و حتي قلم را به آرنج دست راستميبست و مينوشت. گفته شده كه او در اين كار هم موفق گرديد. از اين رو درهمان زندان مكاتبات بسياري با افراد از جمله با الراضي داشت و به الراضينوشت كه اگر او را به وزارت برگزيند، حاضر است 3 ميليون دينار بپردازد، چه،با دست چپ هم قادر است بنويسد. بعضي نوشتهاند كه اين خود دسيسة الراضيبراي امتحان او بود. چون اطرافيان الراضي از وي ايمن نبودند، زبانش را همبريدند و به اين ترتيب زندگي پرتلاطم او پايان يافت و در بغداد به خاكسپرده شد.
مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : اختراع نوعي خط بهنام «خط منسوب» كه بعدها به دست ابن بواب تكميل شد، به او يا برادرشابوعبدالله حسن منسوب است. ابن مقله 12 قاعده بر زيبايي خط معين كرد كهعبارتند از: تركيب، كرسي، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجاز، نزول مجاز،اصول، صفا و شأن .
خطوط اختراعی توسط ابن مقله
خطوطي كه ابن مقله اختراع كرد، عبارتند از: محقق،ريحان، ثلث ريحان، توقيع، رقاع و نسخ كه مدار آنها را بر دايره و سطح نهادو چون خط كوفي پنج دانگ و نيم سطح و نيم دانگ دور بيشتر نداشت، وي در خطمحقق يك دور به جهت زيبايي بر آن افزوده و خط ريحان را تابع خط محقق قرارداد، جز اينكه خطوط مستقيم را بلند و سر آنها را اندكي متمايل ساخت و به حرف «ي» دور بيشتر داد. خط ثلث، 4 دانگ آن مسطح و 2 دانگ آن مدور و خط توقيع، 3دانگ مسطح و 3 دانگ مدور و خط رقاع خفيتر از توقيع است و به يكديگر شباهتدارند و رقعهها را بدان مينوشتهاند و خط نسخ 4 دانگ آن دور و دو دانگ آنسطح است و مدار تعليم اين خطوط بر نقطه است. وي خط نسخ را در 310ق درزمان المقتدر عباسي و وزارت ابن فرات اختراع و وضع كرد كه به مناسبتسهولت در تحرير، ناسخ خطوط ديگر شد و از همين رو «نسخ» نام گرفت و از همانزمان در ممالك اسلامي شايع و رايج گرديد. ابن مقله هر كدام از اين خطوط رابراي نوشتن مطلبي مخصوص تعيينكرد . وي الف را مقياس اساسي حروفميدانست
همفکران ابن مقله
ابن نديم نوشته است كه ابن مقله و برادرش بهسبك خط پدرشان مينوشتند و با اينكه گروهي از خانواده و فرزندانشان در زمانحيات اين دو و بعد از آنان به نويسندگي و خطاطي مشغول بودند، ولي به پايةاين دو نفر نميرسيدند و مرتبة كمال هنر خطاطي مخصوص ابوعلي و ابوعبداللهبود. ثعالبي نوشته است كه خط ابن مقله در زيبايي ضربالمثل بود، زيرانيكوترين خطوط دنيا شمرده ميشد، همانند خط وي را نه كسي ديده و نه نشانيداده و در اين هنر چنان والا بود كه نميتوان وصف كرد و صاحب بن عباد دربيتي خط او را بوستان دل و چشم خوانده است . همو ضمن ستايش خط وي بهنامهاي اشاره كرده كه در كليساي قسطنطنيه بوده است و در جشنها آن را درحجرة ويژهاي از حجرههاي عبادت به نمايش ميگذاشتند و از زيبايي و ملاحتآن در شگفت ميماندند . ياقوت نوشته است كه ابوعلي در خط توقيع وابوعبدالله برادرش در خط نسخ يگانه بودهاند، اما كمال از آن ابوعلي وزيربود، زيرا كه او حروف را هندسي كرد و در زيبا نوشتن آنها دقتي وافر داشت. بيشتر كساني كه شرح حال وي را نوشتهاند او را نخستين مخترع و مبتكررسمالخط بديع و شيوة جديد خط عربي دانستهاند .
اگرچه بعضي نوشتهاند كه پيش از 200ق خطوطي بجز خط كوفي ديده شده است،اما اكثر دانشمندان ابن مقله را اولين مبتكر و مخترع خط عربي دانستهاند وپس از وي افرادي چون محمد بن سمساني و محمد بن اسعد شيوة او را فرا گرفتند وابوالحسن علي بن هلال معروف به ابن بواب، اين شيوه را از آن دو آموخت وتكميل و تنقيح كرد و بيشتر خطوطي كه ابن مقله پديد آورده بود، وي آنها راكمال بخشيد . ابن مقله در مورد اندازة حروف و اعتبار صحت آنها، كيفيت بهدست گرفتن قلم و هنگام نوشتن و گذاردن بر روي كاغذ، ترتيب تراشيدن قلم وملاكهاي زيبايي خط و مانند اينها، مطالبي بيان داشته است
آرا و گرايشهاي خاص
ابن مقله توانست در روزگاري كه اميران ترك بخش اعظم قدرت را دراختيار داشتند، 3 نوبت به وزارت خلفاي عباسي برسد، اما سرانجام جان را بر سراين كار نهاد. ابن مقله در علوم و فنون مختلف دست داشت، از جمله در فنبلاغت، حفظ لغت، آشنايي به علم اعراب و فنون شعر استاد بود. اشعار وي زيباو مليح بود و توقيعات او نمونه و بسيار زيبا شمرده شده است. قسمتي از اشعاروي را ابن خلكان ، ابن طقطقي ، ذهبي، و صفديدر كتب خويش آوردهاند، امابيشتر شهرت او در هنر خوشنويسي است.
چگونگي عرضه آثار
آنچه از آثار ابنمقله در دست است، اينهاست: رسالة في علم الخط و القلم، كه در دارالكتبموجود است؛ رسالة في ميزان الخط، كه در مكتبة عطارين تونس نگهداري ميشود ؛مرقعي از خطاطان مختلف در كتابخانةسلطنتي (سابق) در تهران موجود است كهانتساب قطعهاي از آن به ابن مقله قابل تأمل است. از وي چند نامه نيز برجاي مانده كه در مآخذ از آنها ياد شده است: نامهاي براي فرماندهان سپاه وحكام ولايات ، نامهاي براي ابوعبدالله بريدي و نامهاي براي ابن فراتآنگاه كه در زندان بوده و از او تقاضاي بخشودگي كرده است